Overindulge

ˌoʊvərɪnˈdʌldʒ ˌəʊvərɪnˈdʌldʒ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

verb - transitive verb - intransitive
زیاد آزاد گذاردن، افراط ورزیدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد overindulge

  1. verb Overeat or eat immodestly; make a pig of oneself
    Synonyms: gorge, ingurgitate, glut, englut, stuff, engorge, overgorge, overeat, gormandize, gormandise, gourmandize, binge, pig-out, satiate, scarf out
  2. verb To treat with indulgence and often overtender care
    Synonyms: baby, cater, coddle, cosset, indulge, mollycoddle, pamper, spoil

ارجاع به لغت overindulge

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «overindulge» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/overindulge

لغات نزدیک overindulge

پیشنهاد بهبود معانی