Overhung

ˌoʊvərˈhʌŋ ˌəʊvəˈhʌŋ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • سوم‌شخص مفرد:

    overhangs
  • وجه وصفی حال:

    overhanging

معنی

adverb
از بالا آویخته، بیش‌از‌حد لزوم آویخته، قرار گرفته در زیر چیز آویخته

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد overhung

  1. verb To threaten
    Synonyms: threatened, menaced, lowered, loomed, brewed, endangered
  2. verb Be suspended over or hang over
    Synonyms: protruded, projected, jutted, beetled, bulged, overtopped, suspended, pouched, commanded, overlapped, bellied, extended, draped, ballooned, bagged

ارجاع به لغت overhung

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «overhung» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/overhung

لغات نزدیک overhung

پیشنهاد بهبود معانی