Pouched

American: paʊtʃt British: paʊtʃt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adjective
کیسه‌دار، دارای فرورفتگی(های) کیسه‌مانند

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد pouched

  1. verb To curve outward past the normal or usual limit
    Synonyms: protruded, projected, overhung, jutted, bulged, bellied, beetled, ballooned, bagged
  2. verb Swell or protrude outwards
    Synonyms: protruded, bulged

ارجاع به لغت pouched

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «pouched» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/pouched

لغات نزدیک pouched

پیشنهاد بهبود معانی