آیکن بنر

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Bellied

American: ˈbelid British: ˈbelid

معنی bellied | جمله با bellied

adjective

شکم‌دار، دارای شکم به‌خصوص

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

a red-bellied bird

پرنده‌ی سینه‌سرخ

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد bellied

  1. verb to curve outward past the normal or usual limit
    Synonyms:
    bulged jutted projected protruded swollen ballooned bagged overhung unfolded pouched beetled
  1. adjective curving outward
  1. adjective having a belly; often used in combination
    Antonyms:
    bellyless

ارجاع به لغت bellied

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «bellied» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/bellied

لغات نزدیک bellied

پیشنهاد بهبود معانی