فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
خرید اشتراک

    Belligerency

    bəˈlɪdʒrənsi bəˈlɪdʒrənsi
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی

    noun
    حالت آدم متجاوز، تجاوز

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد belligerency

    1. noun a state of open, prolonged fighting
      Synonyms:
      war warfare conflict hostilities struggle hostility confrontation strife
    1. noun warlike or hostile attitude or nature
      Synonyms:
      hostility belligerence combativeness pugnacity contentiousness bellicosity bellicoseness militancy militance truculence truculency pugnaciousness
    1. noun hostile behavior
      Synonyms:
      hostility aggression aggressiveness belligerence combativeness contentiousness militancy militance
    1. noun the power or will to fight
      Synonyms:
      fight belligerence combativeness pugnacity bellicosity contentiousness pugnaciousness truculence bellicoseness truculency

    ارجاع به لغت belligerency

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «belligerency» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/belligerency

    لغات نزدیک belligerency

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    دژرهی دکتردرحقوق دگردیسگر دگرسان پذیری دگرسان گرای دگرسوی کردن دگرش ناپذیر دگرشگر دگرش واکه دگرگونی ناپذیر دگرگونی گشتاور دیدگر سوی دیردرمان دیرپای دیرگزین دیرگشا دیریاز دیسدار شدن دیسلکسی دیسک ران دیماساندن دیوار بازدار دیوان کشور دیوانه و خنده آور دیوسیرتانه دیکسیونرنگار دیکلرر دیگرآنکه