با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Endangered

ɪnˈdeɪndʒɚd ɪnˈdeɪndʒəd
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective B2
در معرض خطر، در مرز نابودی، در معرض انقراض، رو به انقراض

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- The panda is an endangered animal that needs protection.
- پاندا حیوانی در معرض انقراض است که به محافظت نیاز دارد.
- endangered ecosystems
- زیستگاه‌های در مرز نابودی
- Hunting is the major threat to endangered animals.
- شکار تهدید اصلی برای حیوانات رو به انقراض است.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد endangered

  1. verb Pose a threat to; present a danger to
    Synonyms: threatened, compromised, risked, jeopardized, hazarded, menaced, imperiled, exposed, chanced
    Antonyms: saved, comforted, assisted, aided, helped, preserved
  2. adjective
    Synonyms: in-danger, in jeopardy, at-risk, threatened with extinction, in a dilemma, in a predicament, overdue, fraught with danger, in the cannon's mouth, in a bad way, on-thin-ice, up-the-creek-without-a-paddle, caught between Scylla and Charybdis, hanging-by-a-thread, at the last extremity

لغات هم‌خانواده endangered

ارجاع به لغت endangered

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «endangered» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/endangered

لغات نزدیک endangered

پیشنهاد بهبود معانی