Overindulgence

ˌoʊvərɪnˈdʌldʒəns ˌəʊvərɪnˈdʌldʒəns
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
آزادی بیش‌از‌حد دادن، افراط

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد overindulgence

  1. noun Immoderate indulgence, as in food or drink
    Synonyms: excess, gluttony, overeating, intemperance, overdrinking, debauchery, depravity, dissipation, eating too much, orgy, drinking too much, surfeit, satiation, satiety, spoiling
  2. adjective
    Synonyms: orgiastic

ارجاع به لغت overindulgence

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «overindulgence» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/overindulgence

لغات نزدیک overindulgence

پیشنهاد بهبود معانی