با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Depravity

dəˈprævəti dɪˈprævɪti
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    depravities

معنی و نمونه‌جمله

noun
تباهی، فساد، هرزگی، بدکرداری، شرارت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- Gradually he sank in the mire of depravity and sin.
- به‌تدریج در منجلاب کژراهی و گناه غرق شد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد depravity

  1. noun corruption, immorality
    Synonyms: abandonment, baseness, contamination, criminality, debasement, debauchery, degeneracy, degradation, depravation, evil, iniquity, lewdness, licentiousness, perversion, profligacy, sensuality, sinfulness, vice, viciousness, vitiation, wickedness
    Antonyms: good, honor, justice, morality, nobility, purity, uprightness, virtue

ارجاع به لغت depravity

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «depravity» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/depravity

لغات نزدیک depravity

پیشنهاد بهبود معانی