آیکن بنر

۵۰۴ واژه‌ی ضروری در لغات دسته‌بندی‌شده

۵۰۴ واژه‌ی ضروری در لغات دسته‌بندی‌شده

مشاهده
آخرین به‌روزرسانی:

Iniquity

ɪˈnɪkwəti ɪˈnɪkwəti

معنی iniquity | جمله با iniquity

noun

بی‌انصافی، شرارت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

a den of iniquity

لانه‌ی شرارت

He was punished for his iniquities.

به‌خاطر شرارت‌هایش تنبیه شد.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد iniquity

  1. noun sin, evil
    Synonyms:
    evil wrong crime offense injustice wrongdoing wickedness immorality unfairness evildoing sinfulness misdeed baseness infamy unrighteousness abomination heinousness miscreancy
    Antonyms:

ارجاع به لغت iniquity

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «iniquity» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/iniquity

لغات نزدیک iniquity

پیشنهاد بهبود معانی