امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Degradation

ˌdeɡrəˈdeɪʃn ˌdeɡrəˈdeɪʃn
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable
فرسایش، تخریب، زوال، تجزیه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- The degradation of the historic building was a heartbreaking sight.
- تخریب این بنای تاریخی منظره‌ی دل‌خراشی بود.
- The degradation of the ocean's coral reefs is a direct result of pollution and overfishing.
- فرسایش صخره‌های مرجانی اقیانوس، نتیجه‌ی مستقیم آلودگی و صید بی‌رویه است.
noun uncountable formal
پستی، خفت، تنزل رتبه، خواری، ضلالت، بی‌ارزشی، ذلت، سرشکستگی
- Gambling led to his degradation.
- قمار موجب سرشکستگی او شد.
- Bribery eventually caused that employee's degradation.
- رشوه‌خواری بالأخره موجب تنزل مقام آن کارمند شد.
- the bestiality and degradation of war
- حیوان‌صفتی و پستی ناشی از جنگ
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد degradation

  1. noun depravity, shame
    Synonyms:
    abasement debasement decadence decline degeneracy degeneration demotion derogation deterioration discredit disgrace dishonor downgrading evil humiliation ignominy mortification perversion reduction
    Antonyms:
    admiration approval elevation honor promotion upgrade

ارجاع به لغت degradation

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «degradation» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/degradation

لغات نزدیک degradation

پیشنهاد بهبود معانی