فرسایش، تخریب، زوال، تجزیه
The degradation of the historic building was a heartbreaking sight.
تخریب این بنای تاریخی منظرهی دلخراشی بود.
The degradation of the ocean's coral reefs is a direct result of pollution and overfishing.
فرسایش صخرههای مرجانی اقیانوس، نتیجهی مستقیم آلودگی و صید بیرویه است.
پستی، خفت، تنزل رتبه، خواری، ضلالت، بیارزشی، ذلت، سرشکستگی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Gambling led to his degradation.
قمار موجب سرشکستگی او شد.
Bribery eventually caused that employee's degradation.
رشوهخواری بالأخره موجب تنزل مقام آن کارمند شد.
the bestiality and degradation of war
حیوانصفتی و پستی ناشی از جنگ
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «degradation» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/degradation