با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Corruption

kəˈrʌpʃn kəˈrʌpʃn
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    corruptions

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun C1
فساد، انحراف

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- the corruption of the body after death
- تباهی بدن پس از مرگ
- police corruption
- فساد در (دستگاه) پلیس
- He believed that music led to the corruption of the young people.
- او معتقد بود که موسیقی منجر به هرزگی جوانان می‌شود.
- Some deputies were open to corruption.
- برخی از نمایندگان اهل رشوه بودند.
- The English word "coleslaw" is a corruption of the Dutch "Koolsla."
- واژه‌ی انگلیسی «coleslaw» از تحریف واژه‌ی هلندی «Koolsla» به‌وجود آمده است.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد corruption

  1. noun dishonesty
    Synonyms: breach of trust, bribery, bribing, crime, crookedness, demoralization, exploitation, extortion, fiddling, fraud, fraudulency, graft, jobbery, malfeasance, misrepresentation, nepotism, on the take, payoff, payola, profiteering, racket, shadiness, shady deal, shuffle, skimming, squeeze, unscrupulousness, venality
    Antonyms: decency, honesty, honor, truthfulness, wholesomeness
  2. noun baseness
    Synonyms: atrocity, decadence, degeneration, degradation, depravity, evil, immorality, impurity, infamy, iniquity, looseness, lubricity, perversion, profligacy, sinfulness, turpitude, vice, viciousness, vulgarity, wickedness
    Antonyms: decency, goodness, honor, kindness, wholesomeness
  3. noun adulteration
    Synonyms: debasement, decay, defilement, distortion, doctoring, falsification, foulness, infection, noxiousness, pollution, putrefaction, putrescence, rot, rottenness
    Antonyms: cleanliness, cleanness, pureness, purification, purity, sterility

Collocations

  • the corruption of minors

    از راه به در بردن اشخاص نابالغ (به‌ویژه هم‌خوابی با آنان)

ارجاع به لغت corruption

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «corruption» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/corruption

لغات نزدیک corruption

پیشنهاد بهبود معانی