امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Vulgarity

    vʌlˈɡærəti vʌlˈɡærəti
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • شکل جمع:

      vulgarities

    معنی

    noun
    ( vulgarism ) اصطلاح عوامانه، عوامیت، پستی، وحشیگری

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار اندروید فست دیکشنری
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد vulgarity

    1. noun the quality or state of being obscene
      Synonyms:
      obscenity indecency rudeness vulgarity grossness profanity coarseness crudeness lewdness bawdiness dirtiness filthiness foulness commonness vulgarness crudity smuttiness profaneness impudence crassness raunchiness scurrility raunch unrefinement scurrilousness vulgarism dowdiness
    1. noun something that is offensive to accepted standards of decency
      Synonyms:
      obscenity profanity filth smut dirt bawdry ribaldry raunch scatology

    ارجاع به لغت vulgarity

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «vulgarity» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/vulgarity

    لغات نزدیک vulgarity

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    دودگیر دور از جاده دور از مد نظر دور افتاده کردن دور زدن یک مانع دور سر گردانی دور لگام دوران انتقاد دوران زوال دوران کیهان دوران خدمت نظام دوربین فیلمبرداری ویدیو و تلویزیون دورفتاده دورنما مانند دوره فروشی کردن دورگه شدگی دورین دوزندگی کردن دوست خواهروار دوطرفگی