شکل جمع:
dirtsچرک، کثافت، لکه، خاک
She stepped on sheep dirt.
او روی کثافت گوسفند پا گذاشت.
There was a lot of dirt under his fingernails.
زیر ناخنهایش پر از چرک بود.
How can I get the dirt off my hand?
چطور دستهایم را از کثافت پاک کنم؟
They dug the well and piled the dirt in the alley.
آنها چاه را کندند و خاک آن را در کوچه انباشتند.
It was raining and the children's boots were covered with dirt.
باران میآمد و پوتینهای بچهها از گلولای پوشیده شده بود.
a dirt road
جادهی خاکی
پلیدی، زنندگی، تباهی، فرومایگی، رذالت، پست فطرتی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
the dirt of jealousy
پلیدی حسادت
There is more dirt to be uncovered at the parliament.
در پارلمان فساد بیشتری وجود دارد که باید از آن پردهبرداری شود.
His movies are full of dirt.
فیلمهای او پر از هرزهنگاری است.
غیبت، پشت سر دیگری حرف زدن، گناه کسی را شستن، وراجی، سخنچینی
The dirt they say about him does not deserve an answer.
حرفهایی که پشت سر او میزنند، استحقاق پاسخ را ندارد.
(امریکا - عامیانه) به کسی صدمه زدن (از راه هرزهدرایی یا شایعه پراکنی)، به ناحق رفتار کردن
(عامیانه) خود را به زمین افکندن (مثلاً برای احتراز از تیر خوردن)، (روی زمین) ولو شدن
throw (fling) dirt at somebody
پشت سر کسی بدگویی کردن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «dirt» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/dirt