امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Rumor

ˈruːmər ˈruːmə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    rumored
  • شکل سوم:

    rumored
  • سوم‌شخص مفرد:

    rumors
  • وجه وصفی حال:

    rumoring
  • شکل جمع:

    rumors

توضیحات

شکل نوشتاری این لغت در انگلیسی بریتانیایی: rumour

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable uncountable B2
شایعه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
- Rumors of his death were greatly exaggerated.
- شایعات مرگ او بسیار پر آب‌وتاب بودند.
- Rumour has it that she is going to resign.
- شایعه شده است که او در نظر دارد استعفا کند.
verb - transitive
شایعه کردن، چو انداختن
- They are rumored to be lovers.
- شایعه شده است که آن دو عاشق و معشوق‌اند.
- It is rumored that he has another wife.
- چو افتاده است که یک زن دیگر هم دارد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد rumor

  1. noun talk about supposed truth
    Synonyms:
    back-fence talk breeze bruit canard comment cry dispatch earful fabrication falsehood fame fiction gossip grapevine hearsay hoax innuendo intelligence invention lie news notoriety report repute rumble scandal scuttlebutt story suggestion supposition tale tattle tidings whisper wire word
    Antonyms:
    truth
  1. verb tell a supposed truth
    Synonyms:
    bruit buzz circulate gossip noise about pass around publish report say talk tattle whisper
    Antonyms:
    tell truth

ارجاع به لغت rumor

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «rumor» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/rumor

لغات نزدیک rumor

پیشنهاد بهبود معانی