گذشتهی ساده:
rumoredشکل سوم:
rumoredسومشخص مفرد:
rumorsوجه وصفی حال:
rumoringشکل جمع:
rumorsشکل نوشتاری این لغت در انگلیسی بریتانیایی: rumour
شایعه
Rumors of his death were greatly exaggerated.
شایعات مرگ او بسیار پر آبوتاب بودند.
Rumour has it that she is going to resign.
شایعه شده است که او در نظر دارد استعفا کند.
شایعه کردن، چو انداختن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
They are rumored to be lovers.
شایعه شده است که آن دو عاشق و معشوقاند.
It is rumored that he has another wife.
چو افتاده است که یک زن دیگر هم دارد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «rumor» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/rumor