آخرین به‌روزرسانی:

Rumormonger

گذشته‌ی ساده:

rumormongered

شکل سوم:

rumormongered

سوم‌شخص مفرد:

rumormongers

وجه وصفی حال:

rumormongering

شکل جمع:

rumormongers

معنی

noun

هوچی، خبرکش، کسی که شایعه می‌سازد

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد rumormonger

  1. noun a person habitually engaged in idle talk about others
    Synonyms:
    gossip gossiper tattler talebearer tattletale newsmonger scandalmonger rumourmonger blab taleteller telltale tabby whisperer gossipmonger yenta tattle

ارجاع به لغت rumormonger

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «rumormonger» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/rumormonger

لغات نزدیک rumormonger

پیشنهاد بهبود معانی