آیکن بنر

تا 40% تخفیف یلدایی

تا 40% تخفیف یلدایی

خرید یا تمدید
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۲۲ مرداد ۱۴۰۴

    Tattletale

    ˈtætlteɪl ˈtætlteɪl

    معنی tattletale

    noun

    (ویژه زبان کودکان) دهان‌لق، سخن‌چین، خبرکش، فضول، لتره

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    خرید اشتراک فست دیکشنری
    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد tattletale

    1. noun person who gossips, tells rumors
      Synonyms:
      gossip busybody talebearer rumormonger bigmouth blabbermouth blabberer informer snitch squealer scandalmonger telltale rat canary tipster fink stool pigeon fat mouth troublemaker whistleblower windbag
    1. noun gossip
      Synonyms:
      busybody talebearer tattler rumormonger informer snitch rat bigmouth blabbermouth taleteller scandalmonger troublemaker tipster windbag canary fink ratfink snitcher squealer stool pigeon telltale blabber peacher tabby quidnunc sleazemonger stoolie whistleblower fat mouth gasser nark polly squeaker whistler

    سوال‌های رایج tattletale

    معنی Tattletale به فارسی چی می‌شه؟

    کلمه‌ی «Tattletale» در زبان فارسی به «خبرچین» یا «فرد دهن‌لق» ترجمه می‌شود.

    «Tattletale» به فردی اشاره دارد که رفتار یا کار دیگران را به مقامات یا مسئولان گزارش می‌کند، معمولاً بدون توجه به اهمیت موضوع یا با نیت جلب توجه و ایجاد مشکل برای دیگران. این اصطلاح اغلب در محیط‌های مدرسه، خانواده یا محیط‌های اجتماعی برای کودکان یا افراد کم‌تجربه به کار می‌رود، اما می‌تواند در محیط‌های حرفه‌ای و کاری نیز مصداق پیدا کند.

    در محیط‌های آموزشی و خانوادگی، «tattletale» نقش منفی و گاهی پیچیده‌ای دارد. کودکان یا نوجوانانی که به طور مداوم خبر دیگران را گزارش می‌دهند، ممکن است باعث ایجاد تنش، کاهش اعتماد بین همسالان و شکل‌گیری حس بی‌اعتمادی شوند. با این حال، در برخی مواقع، گزارش‌دهی می‌تواند برای پیشگیری از خطر یا آسیب ضروری باشد، بنابراین تفاوت بین «خبرچینی منفی» و «گزارش‌دهی مسئولانه» اهمیت دارد.

    در محیط کاری یا حرفه‌ای، رفتار «tattletale» معمولاً به معنای گزارش دادن مسائل جزئی، شکایات یا خطاهای دیگران بدون رعایت اصول حرفه‌ای و انصاف است. چنین رفتاری می‌تواند موجب کاهش روحیه تیم، ایجاد تنش‌های سازمانی و آسیب به روابط حرفه‌ای شود. سازمان‌ها معمولاً سیاست‌هایی برای تشویق گزارش‌دهی مسئولانه و کاهش رفتارهای مخرب مشابه «tattletale» دارند تا محیط کاری سالم و هماهنگ باقی بماند.

    از منظر روانشناسی، تمایل به «tattletale» شدن می‌تواند ناشی از نیاز به جلب توجه، احساس قدرت یا ترس از پیامدهای ناشناخته باشد. آموزش مهارت‌های اجتماعی، مدیریت احساسات و ایجاد حس اعتماد و همکاری در گروه‌ها می‌تواند این رفتار را کنترل کرده و جایگزین‌های مثبت برای ابراز نگرانی یا حل اختلاف ارائه دهد.

    عبارت «Tattletale» یادآور اهمیت تفاوت میان گزارش‌دهی مسئولانه و خبرچینی مخرب است. شناخت این رفتار و نحوه‌ی مدیریت آن می‌تواند به حفظ اعتماد، روابط سالم و محیطی مثبت در مدرسه، خانه یا محل کار کمک کند و نشان می‌دهد که نحوه‌ی برخورد با اطلاعات و رفتار دیگران تأثیر زیادی بر تعاملات اجتماعی و کیفیت زندگی دارد.

    ارجاع به لغت tattletale

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «tattletale» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/tattletale

    لغات نزدیک tattletale

    • - tattle
    • - tattler
    • - tattletale
    • - tattletale gray
    • - tattoo
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    Noah no-brainer halve open-minded once only ostentatious orally open to deuce constipation the bereaved bereaved initiate Swiss ball تملق عازم غبطه غبطه خوردن طرفه العین طلیعه تنبک طویله طویل ظنین عجوزه عروج علاج بفرمایید عمامه
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.