فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Tattoo

tætˈuː təˈtuː

گذشته‌ی ساده:

tattooed

شکل سوم:

tattooed

سوم‌شخص مفرد:

tattoos

وجه وصفی حال:

tattooing

شکل جمع:

tattoos

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

خال‌کوبی، تتو

I want to get a tattoo but I'm scared of needles.

می‌خواهم خال‌کوبی کنم اما از سوزن می‌ترسم.

The colors of her tattoo caught everyone's attention.

رنگ‌های تتوی او توجه همه را به خود جلب کرد.

noun countable

(نظامی) نمایش (همراه با موسیقی)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

The annual Edinburgh tattoo attracts thousands of visitors from around the world.

نمایش نظامی سالانه‌ی اِدینبرو هزاران بازدیدکننده را از سراسر جهان به خود جذب می‌کند.

The soldiers marched in perfect formation during the tattoo.

سربازان در طول نمایش نظامی با آرایش کامل رژه رفتند.

verb - transitive

خال‌کوبی کردن، تتو کردن

She decided to tattoo a dragon on her arm.

تصمیم گرفت اژدهایی را روی بازویش خال‌کوبی کند.

He decided to tattoo his girlfriend's name on his chest.

تصمیم گرفت نام دوست‌دخترش را روی سینه‌اش تتو کند.

noun

ضرب، رِنگ

The tattoo of rain against the window was soothing.

ضرب باران روی پنجره آرامش‌بخش بود.

The tattoo of footsteps echoed through the hallway.

رنگ‌ قدم‌ها در دالان پیچید.

verb - transitive

زدن (ضربه‌های مکرر روی طبل و غیره)

The drummer tattooed a powerful rhythm on the snare drum.

نوازنده‌ی درام ریتم قدرتمندی را روی طبل کوچک زد.

She tattooed her fingers on the desk.

انگشتانش را روی میز زد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد tattoo

  1. noun a design on the skin
    Synonyms:
    design symbol brand
  1. noun a continuous drumming
    Synonyms:
    tapping rapping drum signal bugle call

ارجاع به لغت tattoo

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «tattoo» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/tattoo

لغات نزدیک tattoo

پیشنهاد بهبود معانی