آخرین به‌روزرسانی:

تولید به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

ساختن، فرآوری، ساخت

فونتیک فارسی

tolid
اسم

production, making, manufacture, bringing forth, creation, producing, generation, begetting, causing to exist, fabrication, output, origination

کاهش در تولید کفش

a cutback in the production of shoes

تولید با مصرف هماهنگی ندارد.

Production is out of sync with consumption.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

بالا رفتن هزینه‌ی تولید ممکن است فروش ما را کساد کند.

A rise in production costs could dampen our sales.

محصول، فرآورده

فونتیک فارسی

tolid
اسم

product, harvest, output, crop, produce

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

تولید انبوه

mass product

تولید خالص

net product

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد تولید

  1. مترادف:
    پدیدآوری زایش توالد
    متضاد:
    مصرف
  1. مترادف:
    زادن زاییدن
  1. مترادف:
    ایجاد خلق فرآوری
  1. مترادف:
    فرآورده محصول

ارجاع به لغت تولید

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «تولید» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/تولید

لغات نزدیک تولید

پیشنهاد بهبود معانی