قربانیِ چیزی شدن، آسیب دیدن از، گرفتارِ چیزی شدن، صدمه دیدن بر اثر چیزی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Ancient monuments have fallen victim to neglect and vandalism.
بناهای باستانی بر اثر بیتوجهی و خرابکاری صدمه دیدهاند.
He fell victim to a scam and lost all his savings.
او قربانی کلاهبرداری شد و تمام پساندازش را از دست داد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «fall victim to» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/fall-victim-to