آرامکوبی (عمل ضربه زدن آهسته به چیزی)
The tapping of raindrops on the roof provided a soothing rhythm.
آرامکوبی قطرات باران به سقف، ریتم آرامشبخشی را ایجاد میکرد.
The tapping of her fingers on the table revealed her impatience.
ضربهی انگشتانش روی میز از بیتابیاش حکایت داشت.
شنود، استراق سمع (عمل به دست آوردن اطلاعات بهطور مخفیانه از طریق دستگاههای شنود یا ضبط مخفی)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The tapping of the phone line revealed crucial evidence.
شنود خط تلفن شواهد مهمی را فاش کرد.
The company's reputation was tarnished due to allegations of tapping on competitors.
وجههی این شرکت به دلیل اتهام استراق سمع از رقبا لکهدار شد.
انشعابگیری (از لوله و غیره به روش قلاویزکاری)
The tapping process requires precision and careful handling.
فرایند انشعابگیری به دقت و رسیدگی دقیق نیاز دارد.
Tapping is a common method used to extract samples from pressurized pipes.
انشعابگیری روش رایجی است که از آن برای استخراج نمونه از لولههای تحتفشار استفاده میشود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «tapping» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/tapping