فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Tapper

ˈtæpər ˈtæpə

شکل جمع:

tappers

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

موسیقی ساززن، مطرب

He was known as the best tapper in the local band.

او به‌عنوان بهترین ساززن در گروه موسیقی محلی شناخته می‌شد.

With each strike, the tapper brought the dull room to life.

مطرب با هر ضربه، اتاق کسل‌کننده را زنده می‌کرد.

noun countable

ورزش (بیسبال)‌ ضربه (آرام)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

The player hit a sharp tapper past the pitcher.

بازیکن ضربه‌ای دقیق از کنار پرتاب‌کننده زد.

The tapper rolled slowly down the first baseline.

ضربه (توپ را) تا اولین خط پایه به‌آرامی به‌سمت پایین غلتاند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد tapper

  1. noun a dancer who sounds out rhythms by using metal taps on the toes and heels of the shoes
    Synonyms:
    tap-dancer
  1. noun someone who wiretaps a telephone or telegraph wire
    Synonyms:
    phone tapper wiretapper
  1. noun a tavern keeper who taps kegs or casks
    Synonyms:
    tapster

ارجاع به لغت tapper

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «tapper» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/tapper

لغات نزدیک tapper

پیشنهاد بهبود معانی