امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Tapper

ˈtæpər ˈtæpə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    tappers

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
موسیقی ساززن، مطرب

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- He was known as the best tapper in the local band.
- او به‌عنوان بهترین ساززن در گروه موسیقی محلی شناخته می‌شد.
- With each strike, the tapper brought the dull room to life.
- مطرب با هر ضربه، اتاق کسل‌کننده را زنده می‌کرد.
noun countable
ورزش (بیسبال)‌ ضربه (آرام)
- The player hit a sharp tapper past the pitcher.
- بازیکن ضربه‌ای دقیق از کنار پرتاب‌کننده زد.
- The tapper rolled slowly down the first baseline.
- ضربه (توپ را) تا اولین خط پایه به‌آرامی به‌سمت پایین غلتاند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد tapper

  1. noun A dancer who sounds out rhythms by using metal taps on the toes and heels of the shoes
    Synonyms:
    tap-dancer
  1. noun Someone who wiretaps a telephone or telegraph wire
    Synonyms:
    wiretapper phone tapper
  1. noun A tavern keeper who taps kegs or casks
    Synonyms:
    tapster

ارجاع به لغت tapper

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «tapper» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/tapper

لغات نزدیک tapper

پیشنهاد بهبود معانی