فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Yell

jel jel

گذشته‌ی ساده:

yelled

شکل سوم:

yelled

سوم‌شخص مفرد:

yells

وجه وصفی حال:

yelling

شکل جمع:

yells

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

verb - intransitive B2

فریاد زدن، نعره کشیدن

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح پیشرفته

مشاهده

don't yell!

داد نزن!

You don't have to yell; I can hear you.

نیازی نیست داد بزنی; می‌شنوم.

noun countable

فریاد، نعره

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

the yell of victory

نعره‌ی پیروزی

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد yell

  1. noun, verb loud communication
    Synonyms:
    call cry shout scream roar holler cheer bawl bellow howl weep wail hoot screech yelp complain squawk squeal whoop yap yip vociferate ululate lament
    Antonyms:
    whisper

ارجاع به لغت yell

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «yell» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/yell

لغات نزدیک yell

پیشنهاد بهبود معانی