گذشتهی ساده:
whisperedشکل سوم:
whisperedسومشخص مفرد:
whispersوجه وصفی حال:
whisperingشکل جمع:
whispersنجوا کردن، پچپچ کردن، در گوشی حرف زدن، محرمانه یا مخفیانه صحبت کردن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط
We whispered so as not to wake up the baby.
برای اینکه کودک را بیدار نکنیم، پچپچ میکردیم.
She whispered to me that she felt very scared.
او درگوشی به من گفت که خیلی احساس وحشت میکند.
نجوا، زمزمه
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
If a teacher's instruction is a whisper of affection ...
درس معلم ار بود زمزمهی محبتی ...
They spoke in a whisper.
آنان زمزمهکنان حرف میزدند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «whisper» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/whisper