گذشتهی ساده:
hissedشکل سوم:
hissedسومشخص مفرد:
hissesوجه وصفی حال:
hissingشکل جمع:
hissesصدای خشخش، صدای هیس (مثل صدای مار)، هیس کردن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
the hiss of steam which was coming out of the kettle
صدای هیس بخار که از کتری بیرون میآمد
the hiss of roasting meat
جلز ولز گوشت در حال کباب شدن
The snake hissed at me.
مار به طرفم هیس کرد.
I poured water on the fire and it hissed.
آب روی آتش ریختم و صدای هیسهیس از آن بلند شد.
Some workers hissed the speaker and did not let him speak.
برخی از کارگران سخنران را هو کردند و نگذاشتند حرف بزند.
"Get the hell away!" She hissed!
او با پرخاش گفت: «برو گمشو!»
go out (or escape) with a hiss
هیسهیسکنان (یا با صدای فس) از چیزی خارج شدن (مثل باد از بادکنک سوراخ)
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «hiss» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/hiss