آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۲ مهر ۱۴۰۴

    Catcall

    ˈkætkɑːl ˈkætkɔːl

    گذشته‌ی ساده:

    catcalled

    شکل سوم:

    catcalled

    سوم‌شخص مفرد:

    catcalls

    وجه وصفی حال:

    catcalling

    شکل جمع:

    catcalls

    توضیحات:

    شکل نوشتاری دیگر این لغت: cat-call

    معنی catcall | جمله با catcall

    noun countable

    دادوفریاد، هو کردن، سوت (به‌عنوان نشانه‌ی نارضایتی)

    The opponents threw tomatoes at his car and shouted catcalls.

    مخالفین به ماشین او گوجه‌فرنگی پراندند و او را هو کردند.

    As the singer left the stage, a few people shouted catcalls from the back row.

    وقتی خواننده صحنه را ترک کرد، چند نفر از ردیف عقب دادوفریاد کردند.

    noun countable

    متلک، سوت (برای نشان دادن تمایل جنسی به کسی)

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

    Women often report feeling unsafe when they hear catcalls on the street at night.

    زنان اغلب گزارش می‌دهند که شب‌ها هنگام شنیدن سوت‌ها در خیابان احساس ناامنی می‌کنند.

    The city has introduced laws to fine those who shout catcalls at women in public.

    شهر قوانینی وضع کرده تا کسانی را که در مکان‌های عمومی به زنان متلک‌پرانی می‌کنند، جریمه کند.

    verb - intransitive verb - transitive

    هو کردن، سوت زدن، دادوفریاد کردن (به نشانه‌ی اعتراض)

    The audience booed and catcalled.

    حضار همهمه کردند و جیغ و سوت کشیدند.

    The singer was unfairly catcalled despite giving a great performance.

    خواننده باوجود اجرای عالی، به ناحق هو شد.

    verb - intransitive verb - transitive

    متلک انداختن، تیکه انداختن، سوت زدن (برای نشان دادن تمایل جنسی)

    Construction workers were criticized for catcalling women who passed by the site.

    کارگران ساختمانی به‌خاطر سوت زدن به زنانی که از کنار کارگاه می‌گذشتند، مورد انتقاد قرار گرفتند.

    A group of men catcalled her as she walked past the café.

    گروهی از مردان وقتی او از کنار کافه می‌گذشت، متلک انداختند.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد catcall

    1. noun any of various derisive sounds of disapproval
      Synonyms:
      hiss boo bronx cheer hoot jeer raspberry razz bird heckle heckling bronx

    ارجاع به لغت catcall

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «catcall» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/catcall

    لغات نزدیک catcall

    • - catbird seat
    • - catboat
    • - catcall
    • - catch
    • - catch (on) fire
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    scopolamine hysteric hysterics organic thematic think twice thirster thought-provoking thoughtfulness through throw a tantrum throw in the towel hospitality huge effect hugo فانوس‌ماهی زمردماهی شش‌ماهی لای‌ماهی صحنه‌آرایی صحه صداع صدمه مصدوم ضخیم ضخامت طرز تلفظ مرغوبیت راغب
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.