گذشتهی ساده:
decriedشکل سوم:
decriedسومشخص مفرد:
decriesوجه وصفی حال:
decrying(آزادانه) انتقاد کردن، نکوهش کردن، رسوا کردن، تقبیح کردن، بد شمردن
The film critic decry the lack of originality in Hollywood blockbusters.
منتقد فیلم، عدماصالت در فیلمهای پرفروش هالیوود را انتقاد میکند.
Many people decry the use of plastic straws due to their harmful impact on the environment.
بسیاری از مردم استفاده از نیهای پلاستیکی را بهدلیل تأثیر مضر آن بر محیطزیست بد میشمارند.
محکوم کردن، شدیداً مخالفت کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
to decry government corruption
فساد دستگاه دولت را محکوم کردن
The environmental group decry the destruction of the rainforest.
گروه محیطزیست تخریب جنگلهای بارانی را محکوم میکند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «decry» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/decry