آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۴ خرداد ۱۴۰۳

    Write Off

    ˈraɪ.t̬ɑːf ˈraɪ.tɒf ˈraɪ.tɒf

    گذشته‌ی ساده:

    wrote off

    شکل سوم:

    written off

    سوم‌شخص مفرد:

    writes off

    وجه وصفی حال:

    writing off

    معنی write off | جمله با write off

    phrasal verb verb - transitive

    اقتصاد (از حساب بدهی و غیره) حذف کردن، لغو کردن، کم کردن، کاستن، کنار گذاشتن

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی اقتصاد

    مشاهده

    The bank decided to write off the unpaid loan as a loss.

    بانک تصمیم گرفت وام پرداخت‌نشده را به‌عنوان زیان لغو کند.

    It's time to write off the old equipment and invest in new technology.

    زمان آن رسیده است که تجهیزات قدیمی را کنار بگذاریم و روی فناوری جدید سرمایه‌گذاری کنیم.

    phrasal verb verb - transitive

    اقتصاد تنزل ارزش کردن، حذف ارزش داشتن، مستهلک کردن

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در اینستاگرام

    The company was able to write off the cost of the damaged equipment.

    این شرکت توانست هزینه‌ی تجهیزات آسیب‌دیده را تنزل ارزش کند.

    It's important to know what expenses you can write off to reduce your tax liability.

    مهم است که بدانید چه هزینه‌هایی را می‌توانید برای کاهش بدهی مالیاتی خود مستهلک کنید.

    phrasal verb

    انگلیسی بریتانیایی (وسیله‌ی نقلیه) داغون کردن، درب‌وداغون کردن، خراب کردن، از بین رفتن

    The heavy storm caused extensive flooding, leading to several vehicles being written off.

    طوفان شدید باعث جاری شدن سیل گسترده شد که منجر به خراب شدن چندین خودرو شد.

    Her car was completely written off in the accident.

    خودروی او در این تصادف کاملاً از بین رفت.

    phrasal verb C2

    از خیر چیزی گذشتن، قید چیزی یا کسی را زدن، دور چیزی را خط کشیدن

    The investors were forced to write off their investment in the failing startup company.

    سرمایه‌گذاران مجبور شدند از خیر سرمایه‌گذاری‌شان در شرکت نوپای درحال ورشکستگی بگذرند.

    The professor decided to write off the student's essay, as it did not meet the required criteria.

    استاد تصمیم گرفت قید مقاله‌ی دانشجو را بزند، زیرا معیارهای لازم را نداشت.

    noun singular countable

    دوره‌ی دستیابی، دوره‌ی موفقیت

    After the project failed, it felt like a total write-off.

    پس‌از شکست پروژه، به نظر می‌رسد که یک دوره‌ی موفقیت کامل است.

    The year was a write-off in terms of personal growth and achievement.

    سالی که ازنظر رشد و موفقیت شخصی، دوره‌ی دستیابی بود.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد write off

    1. phrasal verb devalue; forget about
      Synonyms:
      disregard undervalue cancel lower depreciate shelve give up downgrade forget about mark down decry cross out take a loss on underrate
      Antonyms:
      figure
    1. noun (accounting) reduction in the book value of an asset
      Synonyms:
      write-down

    سوال‌های رایج write off

    گذشته‌ی ساده write off چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده write off در زبان انگلیسی wrote off است.

    شکل سوم write off چی میشه؟

    شکل سوم write off در زبان انگلیسی written off است.

    وجه وصفی حال write off چی میشه؟

    وجه وصفی حال write off در زبان انگلیسی writing off است.

    سوم‌شخص مفرد write off چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد write off در زبان انگلیسی writes off است.

    ارجاع به لغت write off

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «write off» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/write-off-2

    لغات نزدیک write off

    • - write down
    • - write in
    • - write off
    • - write off a debt
    • - write out
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    personnel pervasive petrichor physical education placidity plagiarism safe zone sagacious sandcastle work spouse self-centered self-image comically self-love semipro علامت گذاشتن قیمت گذاری کردن مین گذاری مین‌گذار مین گذاری کردن خورد و خوراک چرک نویس سطح سقوط سفره سرمه سنج حجرالاسود سوگ شحنه
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.