Underrate

əndərˈreɪt ˌʌndəˈreɪt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • سوم‌شخص مفرد:

    underrates
  • وجه وصفی حال:

    underrating

معنی و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive
دست‌کم گرفتن، ناچیز شمردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- Don't underrate her abilities.
- توانایی‌های او را دست‌کم نگیر.
- Many people tend to underrate the power of positive thinking.
- بسیاری از مردم تمایل دارند قدرت تفکر مثبت را ناچیز بشمارند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد underrate

  1. verb Make too low an estimate of
    Synonyms: underestimate, discount, undervalue, belittle, depreciate, devalue, minimize, disparage, underprice, underprize
    Antonyms: overestimate

لغات هم‌خانواده underrate

  • adjective
    underrated
  • verb - transitive
    underrate

ارجاع به لغت underrate

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «underrate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/underrate

لغات نزدیک underrate

پیشنهاد بهبود معانی