گذشتهی ساده:
underestimatedشکل سوم:
underestimatedسومشخص مفرد:
underestimatesوجه وصفی حال:
underestimating(قیمت، زمان و غیره را) کم برآورد کردن، کمتر از میزان واقعی ارزیابی کردن، کم تخمین زدن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی ۵۰۴ واژهی ضروری
I underestimated the cost of living in Tehran.
من هزینهی زندگی در تهران را کمتر از میزان واقعی ارزیابی کردم.
The company made the mistake of underestimating the cost of manufacturing the new product.
شرکت بهاشتباه هزینهی تولید محصول جدید را کمتر برآورد کرد.
دست کم گرفتن، کم بها دادن به، ناچیز پنداشتن، کوچک شمردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Don't ever underestimate the strength of this storm!
هرگز قدرت این طوفان را دست کم نگیر!
Many people underestimate the importance of a good night's sleep for their health.
بسیاری از افراد اهمیت خواب خوب شبانه را برای سلامتیشان دست کم میگیرند.
بر آورد کمتر از حد، برآورد کم، بر آورد پایین
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «underestimate» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/underestimate