فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Underestimation

ˌʌndəˌrestɪˈmeɪʃn̩ ˌʌndəˌrestɪˈmeɪʃn̩
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • noun B2
    برآورد کمتر از حد، بر آورد پایین، ناچیزانگاری، کوچک‌شماری، ناچیز‌شماری
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد underestimation

  1. noun An estimation that is too low; an estimate that is less than the true or actual value
    Synonyms: underestimate, underrating, underreckoning

لغات هم‌خانواده underestimation

ارجاع به لغت underestimation

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «underestimation» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/underestimation

لغات نزدیک underestimation

پیشنهاد بهبود معانی