آیکن بنر

لیست کامل اصطلاحات انگلیسی با معنی و مثال

اصطلاحات انگلیسی با معنی و مثال

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • لغات هم‌خانواده
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۲۳ بهمن ۱۴۰۳

    Estimate

    ˈes.tə.meɪt/ /ˈes.tə.mət ˈes.tə.meɪt/ /ˈes.tə.mət ˈes.tɪ.meɪt/ /ˈes.tɪ.mət ˈes.tɪ.meɪt/ /ˈes.tɪ.mət

    گذشته‌ی ساده:

    estimated

    شکل سوم:

    estimated

    سوم‌شخص مفرد:

    estimates

    وجه وصفی حال:

    estimating

    شکل جمع:

    estimates

    معنی estimate | جمله با estimate

    verb - transitive countable B2

    تخمین زدن، برآورد کردن، ارزیابی کردن، حساب کردن

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی ۵۰۴ واژه

    مشاهده

    Their loss is estimated at 30 million dollars.

    خسارت آن‌ها سی میلیون دلار برآورد شده است.

    the estimated number of the guests

    تعداد تخمینی مهمانان

    noun countable

    برآورد، تخمین، حدس، ارزیابی

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

    a rough estimate

    یک برآورد تقریبی، یک تخمین کلی

    an outside estimate

    یک برآورد بسیار بالا، یک برآورد نامعقول

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    a rough estimate of the number of the killed

    برآورد غیردقیق تعداد کشته‌شدگان

    according to my estimate

    طبق برآورد من

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد estimate

    1. noun approximate calculation; educated guess
      Synonyms:
      guess estimation judgment opinion thought belief conclusion impression valuation assessment reckoning measure evaluation appraisal conjecture guesstimate measurement survey projection rating sizing up ballpark figure assay gauging point of view appraisement mensuration surmise stock
    1. verb guess, try to value
      Synonyms:
      think consider judge believe expect suppose surmise suspect deduce predict determine decide reason account calculate roughly figure compute count number enumerate sum assess evaluate appraise rate rank gauge size up regard look upon form opinion conjecture guesstimate budget set a figure cast cipher tax examine look into run over plan scheme outline think through classify class assay prophesy

    لغات هم‌خانواده estimate

    noun
    estimate, estimation, estimator, overestimate, underestimation
    adjective
    estimated
    verb - transitive
    estimate, overestimate, underestimate

    سوال‌های رایج estimate

    گذشته‌ی ساده estimate چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده estimate در زبان انگلیسی estimated است.

    شکل سوم estimate چی میشه؟

    شکل سوم estimate در زبان انگلیسی estimated است.

    شکل جمع estimate چی میشه؟

    شکل جمع estimate در زبان انگلیسی estimates است.

    وجه وصفی حال estimate چی میشه؟

    وجه وصفی حال estimate در زبان انگلیسی estimating است.

    سوم‌شخص مفرد estimate چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد estimate در زبان انگلیسی estimates است.

    ارجاع به لغت estimate

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «estimate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/estimate

    لغات نزدیک estimate

    • - esthesis
    • - estimable
    • - estimate
    • - estimated
    • - estimating
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات انگلیسی مربوط به کریسمس

    لغات انگلیسی مربوط به کریسمس

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    whisperer whether or not vet vocal tract venerableness v used ural exhaust unite in that case oval no matter any way you slice it upcoming غلبه غلو کردن قلوه‌سنگ قیلوله فغان صلیب حوالی حواله گل گوشت چرخ‌کرده بیغوله قیل‌وقال قدر قرابت غربت
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.