قابل ستایش، ستودنی، محترم، قابل احترام، ارجمند
She is an estimable leader, admired for her integrity and dedication.
او یک رهبر قابل احترام است که بهخاطر صداقت و فداکاریاش تحسینشده است.
His generosity towards others is truly estimable, as he always goes above and beyond to help those in need.
سخاوت او نسبت به دیگران واقعاً قابل ستایش است، زیرا همیشه برای کمک به نیازمندان جلو میرود.
تخمینپذیر، قابل برآورد، برآوردپذیر، قابل توجه
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The company's estimable reputation in the industry made them a top choice for investors.
شهرت قابل توجه این شرکت در صنعت، آنها را به بهترین انتخاب برای سرمایهگذاران تبدیل کرد.
Estimated amount of profit
مقدار قابل برآورد سود
قدیمی باارزش، ارزشمند، ارزنده، بهادار، ثمین، نفیس، گرانبها
The charity organization plays an estimable role in providing essential support for those in need.
سازمان خیریه نقش ارزشمندی در ارائهی حمایتهای ضروری از نیازمندان ایفا میکند.
She possesses an estimable collection of rare coins.
او دارای مجموعهی گرانبهایی از سکههای کمیاب است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «estimable» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/estimable