Dishonorable

ˌdɪˈsɑːnərəbəl ˌdɪˈsɑːnərəbəl
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
پست، بی‌آبرو، ناشایسته، از روی بی‌شرمی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
- He would rather die than to live dishonorably.
- او ترجیح می‌داد بمیرد؛ ولی ناشرافتمندانه زندگی نکند.
- A group of dishonorable men who did not turn away from stealing and killing.
- گروهی مردان بی‌آبرو که از دزدی و قتل روگردان نبودند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد dishonorable

  1. adjective shameful, corrupt
    Synonyms: base, blackguardly, contemptible, crooked, deceitful, despicable, devious, discreditable, disgraceful, disreputable, fraudulent, ignoble, ignominious, infamous, inglorious, low, miscreant, offensive, opprobious, putrid, scandalous, shabby, shady, treacherous, unprincipled, unrespectable, unscrupulous, untrustworthy
    Antonyms: blameless, ethical, honorable, principled, respectable, trustworthy, uncorrupt, worthy

Collocations

ارجاع به لغت dishonorable

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «dishonorable» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/dishonorable

لغات نزدیک dishonorable

پیشنهاد بهبود معانی