Disgraceful

    dɪsˈɡreɪsfl dɪsˈɡreɪsfl
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • صفت تفضیلی:

      more disgraceful

    • صفت عالی:

      most disgraceful

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    adjective
    رسوایی‌آور، خفت‌آور، ننگین، نامطبوع

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
    - a disgraceful act
    - عمل شرم‌آور
    - You are very disgraceful!
    - تو خیلی بی‌آبرو هستی!
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد disgraceful

    1. adjective shameful, low
      Synonyms: blameworthy, contemptible, degrading, detestable, discreditable, dishonorable, disreputable, ignoble, ignominious, infamous, inglorious, mean, offensive, opprobrious, scandalous, shabby, shady, shocking, shoddy, unrespectable, unworthy
      Antonyms: exalted, honorable, respectable

    ارجاع به لغت disgraceful

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «disgraceful» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/disgraceful

    لغات نزدیک disgraceful

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند