ناشایست، نازیبا، ناخوشایند، نامناسب، قبیح، دور از شأن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
behavior unbecoming a lady.
رفتاری که در شأن یک بانو نیست.
You must not do what is unbecoming for your situation.
نباید کاری که برای موقعیتی ناخوشایند است انجام دهی.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «unbecoming» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/unbecoming