امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Inapt

ɪnˈæpt ɪnˈæpt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adjective
بی‌استعداد، ناشایسته، بی‌مهارت، نامناسب، بیجا

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد inapt

  1. adjective incompetent; not suitable
    Synonyms: awkward, banal, clumsy, dull, flat, gauche, ill-adapted, ill-fitted, ill-suited, improper, inadept, inapposite, inappropriate, incongruous, inept, inexperienced, inexpert, infelicitous, insipid, jejune, maladroit, malapropos, slow, stupid, unable, undexterous, unfacile, unfit, unhandy, unmeet, unproficient, unskilled, unsuitable, unsuited, untimely
    Antonyms: apt, competent, happy, suitable, suited

ارجاع به لغت inapt

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «inapt» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/inapt

لغات نزدیک inapt

پیشنهاد بهبود معانی