صفت تفضیلی:
more insipidصفت عالی:
most insipidبیروح، ملالتبار، کسلکننده، خستهکننده، نچسب
Manoochehr's insipid jokes
شوخیهای کسلکنندهی منوچهر
the insipid, long talk of the bearded man
صحبت خستهکننده و طولانی آن مرد ریشدار
بیمزه، بیطعم، بدمزه
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
insipid boiled cabbage
کلم جوشاندهی بیمزه
insipid fast food
فستفود بدمزه
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «insipid» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/insipid