حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
تاب، پیچ، موج، اشاره، رخنهیابی، خود جاکنی، نفوذ، دخول تدریجی، دخول غیرمستقیم
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
his insinuations about my monthly income
کنایههای او دربارهی درآمد ماهیانهی من
I hate her insinuations.
از گوشهزنیهای او بیزارم.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «insinuation» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/insinuation