با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Valued

ˈvæljuːd ˈvæljuːd
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • سوم‌شخص مفرد:

    values
  • وجه وصفی حال:

    valuing
  • صفت تفضیلی:

    more valued
  • صفت عالی:

    most valued

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective
به ارزش، به بهای، ارزشیابی شده، قیمت‌گذاری شده، برآورد شده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- a diamond valued at $50 thousand
- الماسی که ارزش آن 50 هزار دلار برآورد شده است
adjective
پرارزش، ارزشمند، گرانبها، ارجمند، ارزنده، گرانقدر
- a valued friend
- یک دوست ارزشمند
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد valued

  1. adjective costly; treasured
    Synonyms: admired, appreciated, beloved, cherished, dear, esteemed, expensive, fancy, highly regarded, high-priced, loved, precious, priceless, prized, respected, valuable

لغات هم‌خانواده valued

ارجاع به لغت valued

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «valued» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/valued

لغات نزدیک valued

پیشنهاد بهبود معانی