سومشخص مفرد:
valuesوجه وصفی حال:
valuingصفت تفضیلی:
more valuedصفت عالی:
most valuedبه ارزش، به بهای، ارزشیابی شده، قیمتگذاری شده، برآورد شده
a diamond valued at $50 thousand
الماسی که ارزش آن 50 هزار دلار برآورد شده است
پرارزش، ارزشمند، گرانبها، ارجمند، ارزنده، گرانقدر
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
a valued friend
یک دوست ارزشمند
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «valued» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/valued