با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!
دریافت هدیه

    Overvalued

    American: ˌoʊvɚˈvæljuː British: ˌəʊvəˈvəljuːdˌoʊvər-
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • صفت تفضیلی:

      more overvalued

    • صفت عالی:

      most overvalued

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    adjective
    بیش‌ارزش‌گذاری‌شده، بیش‌بها داده‌شده

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس
    - an overvalued currency
    - ارز بیش‌ارزش‌گذاری‌شده
    - an overvalued idea
    - ایده‌ای بیش‌بها داده‌شده
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد overvalued

    1. verb Assign too high a value to
      Synonyms: overestimated, overemphasized, magnified, overrated
      Antonyms: undervalued

    لغات هم‌خانواده overvalued

    ارجاع به لغت overvalued

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «overvalued» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/overvalued

    لغات نزدیک overvalued

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی