گذشتهی ساده:
minimizedشکل سوم:
minimizedسومشخص مفرد:
minimizesوجه وصفی حال:
minimizingشکل نوشتاری این لغت در انگلیسی بریتانیایی: minimise
کمینه کردن، به حداقل رساندن، کاهش دادن
In order to minimize its losses, the factory laid off half of its workers.
کارخانه برای کمینه کردن زیان خود نیمی از کارگرانش را تعدیل کرد.
The company implemented new strategies to minimise waste and improve efficiency.
شرکت استراتژیهای جدیدی به کار گرفت تا ضایعات را به حداقل برساند و بهرهوری را افزایش دهد.
کوچک شمردن، دست کم گرفتن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He minimized his own illness.
او بیماری خود را دست کم میگرفت.
minimizing the suffering of thousands of people
کوچک شمردن رنج هزاران انسان
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «minimize» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/minimize