امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Cheapen

    ˈtʃiːpən ˈtʃiːpən
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • گذشته‌ی ساده:

      cheapened

    • شکل سوم:

      cheapened

    • سوم‌شخص مفرد:

      cheapens

    • وجه وصفی حال:

      cheapening

    معنی و نمونه‌جمله

    adverb
    از قیمت کاستن، ارزان شدن، تحقیر کردن، ناچیز شمردن

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
    - Cursing cheapens you, my boy!
    - پسرجان فحاشی تو را کوچک و کم‌ارزش می‌کند!
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد cheapen

    1. verb diminish worth
      Synonyms:
      reduce lower degrade devalue belittle diminish damage discredit undervalue depreciate denigrate disparage corrupt debase downgrade minimize ruin spoil fall decline lose value beat down mark down mar abase decry demean derogate render worthless write off
      Antonyms:
      increase enhance upgrade appreciate raise

    ارجاع به لغت cheapen

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «cheapen» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/cheapen

    لغات نزدیک cheapen

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    دودگیر دور از جاده دور از مد نظر دور افتاده کردن دور زدن یک مانع دور سر گردانی دور لگام دوران انتقاد دوران زوال دوران کیهان دوران خدمت نظام دوربین فیلمبرداری ویدیو و تلویزیون دورفتاده دورنما مانند دوره فروشی کردن دورگه شدگی دورین دوزندگی کردن دوست خواهروار دوطرفگی