گذشتهی ساده:
marredشکل سوم:
marredسومشخص مفرد:
marsوجه وصفی حال:
marringآسیب رساندن، زیان رساندن، معیوب کردن، ناقص کردن،بیاندام کردن، صدمه زدن، آسیب
A big scar marred the beauty of her face.
جای یک زخم بزرگ، زیبایی صورت او را عیبدار کرده بود.
The beauty of the coastal road is marred by commercial signs.
تابلوهای تبلیغاتی، زیبایی جادهی کرانه را مخدوش میکند.
to mar somebody's enjoyment
عیش کسی را منقص کردن
Spelling errors mar the text.
اشتباهات املایی متن را معیوب میکند.
تقویم ماه مارس، ماه مارچ، سومین ماه میلادی (با M بزرگ) (Mar مخفف لغت March است.)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Our vacation starts on Mar 10.
تعطیلات ما از ۱۰ مارس شروع میشود.
We're planning to trip to Europe in Mar to see the cherry blossoms.
ما قصد داریم در ماه مارس به اروپا سفر کنیم تا شکوفههای گیلاس را ببینیم.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «mar» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/mar