فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.

Mar

mɑːr mɑː
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    marred
  • شکل سوم:

    marred
  • سوم‌شخص مفرد:

    mars
  • وجه وصفی حال:

    marring

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun adverb
آسیب رساندن، زیان رساندن، معیوب کردن، ناقص کردن،بی‌اندام کردن، صدمه زدن، آسیب

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- A big scar marred the beauty of her face.
- جای یک زخم بزرگ، زیبایی صورت او را عیب‌دار کرده بود.
- The beauty of the coastal road is marred by commercial signs.
- تابلوهای تبلیغاتی، زیبایی جاده‌ی کرانه را مخدوش می‌کند.
- to mar somebody's enjoyment
- عیش کسی را منقص کردن
- Spelling errors mar the text.
- اشتباهات املایی متن را معیوب می‌کند.
abbreviation
تقویم ماه مارس، ماه مارچ، سومین ماه میلادی (با M بزرگ) (Mar مخفف لغت March است.)
- Our vacation starts on Mar 10.
- تعطیلات ما از ۱۰ مارس شروع می‌شود.
- We're planning to trip to Europe in Mar to see the cherry blossoms.
- ما قصد داریم در ماه مارس به اروپا سفر کنیم تا شکوفه‌های گیلاس را ببینیم.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد mar

  1. verb hurt, damage
    Synonyms:
    harm injure damage impair spoil ruin blemish deface disfigure taint tarnish bruise scratch maim mangle mutilate warp break wreck ding blight blot stain foul up mess up louse up shake up bend detract tweak queer rough up vitiate
    Antonyms:
    help aid heal

ارجاع به لغت mar

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «mar» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/mar

لغات نزدیک mar

پیشنهاد بهبود معانی