آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • لغات هم‌خانواده
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۴

    Minimalist

    ˈmɪnəməˌlɪst ˈmɪnɪməlɪst

    شکل جمع:

    minimalists

    معنی minimalist | جمله با minimalist

    adjective

    ادبیات سینما و تئاتر معماری موسیقی هنر مینیمالیستی، کمینه‌گرایانه، ساده‌گرایانه (وابسته به رویکرد مینیمالیسم)

    Minimalist design focuses on simplicity and functionality.

    طراحی مینیمالیستی بر سادگی و کارایی تمرکز دارد.

    His minimalist artwork expresses deep emotions through very few shapes and colors.

    آثار هنری مینیمالیستی او با کمترین اشکال و رنگ‌ها احساسات عمیقی را منتقل می‌کند.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    The minimalist stage design allowed the audience to focus entirely on the actors’ performance.

    طراحی ساده‌گرایانه‌ی صحنه باعث شد که تماشاگران تمام تمرکز خود را روی بازی بازیگران بگذارند.

    adjective

    با کمترین دخالت، با کمترین مشارکت، با دخالت حداقلی، با مشارکت حداقلی

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری

    The government took a minimalist approach to the crisis.

    دولت در قبال بحران رویکردی حداقلی در پیش گرفت.

    During negotiations, he played a minimalist role, letting the others do most of the talking.

    در طول مذاکرات، او نقشی حداقلی ایفا کرد و اجازه داد که دیگران بیشتر صحبت کنند.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    The therapist took a minimalist approach, only intervening when absolutely necessary.

    روان‌درمانگر رویکردی کم‌مداخله در پیش گرفت و فقط در مواقع کاملاً ضروری دخالت می‌کرد.

    noun countable

    ادبیات سینما و تئاتر معماری موسیقی هنر مینیمالیست، پیرو سبک مینیمالیسم، پیرو رویکرد مینیمالیسم

    Donald Judd was a leading minimalist in 20th-century art.

    دانلد جاد یکی از مینیمالیست‌های برجسته در هنر قرن بیستم بود.

    The exhibition showcases several well-known minimalists from the 1960s.

    این نمایشگاه آثار چندین هنرمند مینیمالیست مشهور از دهه‌ی ۶۰ میلادی را به نمایش می‌گذارد.

    noun countable

    (فرد) کم‌کنش، کم‌دخالت، اهل کمترین مداخله

    He is a minimalist when it comes to social interactions, preferring to stay out of the spotlight.

    او در تعاملات اجتماعی کم‌کنش است و ترجیح می‌دهد از کانون توجه دور باشد.

    As a minimalist, he avoids unnecessary involvement in other people's problems.

    به‌عنوان فردی که اهل کمترین مداخله است، از دخالت غیرضروری در مشکلات دیگران پرهیز می‌کند.

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات هم‌خانواده minimalist

    • noun
      minimum, minimalism, minimalist
    • adjective
      minimal, minimum, minimalist
    • verb - transitive
      minimize
    • adverb
      minimally, minimum

    سوال‌های رایج minimalist

    شکل جمع minimalist چی میشه؟

    شکل جمع minimalist در زبان انگلیسی minimalists است.

    ارجاع به لغت minimalist

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «minimalist» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/minimalist

    لغات نزدیک minimalist

    • - minimal function
    • - minimalism
    • - minimalist
    • - minimalization
    • - minimally
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    humanistic humanities humongous hunch hydration hypothetically ideally trick turban micromanagement hepatitis orange juice lowboy evolutionist aft رغبت مذمت کردن مذاب ذوب شدن ذوب کردن قلابچه‌ماهی چرم‌ماهی گورخرماهی فیل‌ماهی اعتلا اولویت‌بندی کردن پرآب تهاتر کردن جنوب شرقی جوی
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.