گذشتهی ساده:
attenuatedشکل سوم:
attenuatedسومشخص مفرد:
attenuatesوجه وصفی حال:
attenuatingرقیق کردن، نازک کردن، لاغر کردن، سبک کردن، تقلیل دادن
Illness had attenuated her.
بیماری او را نحیف کرده بود.
Nothing could attenuate the intensity of the enemy's attack.
هیچچیز نمیتوانست شدت حملهی دشمن را کاهش دهد.
ضعیف شدن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «attenuate» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/attenuate