شیره، شیره گیاهی، عصاره، خون، شیره کشیده از، ضعیف کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Sap to a plant is like blood to animals.
گیاشیر برای گیاهان مانند خون برای جانوران است.
the sap of youth and the sapience of age
شور و حرارت جوانی و عقل و درایت پیری
a long war which sapped the country's economy
جنگی طولانی که اقتصاد کشور را از توان انداخت
After that long walk, I feel completely sapped.
پس از آن راهپیمایی طولانی احساس میکنم که بهکلی از رمق افتادهام.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «sap» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/sap