گذشتهی ساده:
deprecatedشکل سوم:
deprecatedسومشخص مفرد:
deprecatesوجه وصفی حال:
deprecatingنفی کردن، نهی کردن، رد کردن، تقبیح کردن، محکوم کردن، مخالفت کردن، ناپسند شمردن، بد شمردن
The committee deprecated the plan as unrealistic and costly.
کمیته این طرح را بهعنوان طرحی غیرواقعگرایانه و پرهزینه رد کرد.
They deprecated church music and songs.
آنان موسیقی و آواز کلیسایی را نهی میکردند.
He gently deprecated the idea, suggesting a better alternative.
او محترمانه با آن ایده مخالفت کرد و جایگزین بهتری پیشنهاد داد.
ناچیز شمردن، کمارزش دانستن، بیاهمیت جلوه دادن، خوار شمردن، دستکم گرفتن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He used to deprecate his own achievements.
او موفقیتهای خود را ناچیز میشمرد.
She deprecated the role of social media in modern activism.
او نقش رسانههای اجتماعی در کنشگری مدرن را کمارزش جلوه داد.
برحذر داشتن، جلوگیری کردن، پرهیز کردن، جلوگیری کردن، پیشگیری کردن
She deprecated any action that might lead to misunderstanding.
او از هر اقدامی که ممکن بود به سوءتفاهم منجر شود، پرهیز کرد.
The president deprecated the outbreak of war through urgent diplomatic efforts.
رئیسجمهور با تلاشهای دیپلماتیک فوری، از وقوع جنگ جلوگیری کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «deprecate» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/deprecate