منمن، غرغر، لندلند، سخن زیر لب، منمن کردن، جویده سخن گفتن، غرغر کردن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح پیشرفته
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He muttered something and went out of the room.
او زیر لب چیزی گفت و از در خارج شد.
The workers were angry and muttering the word "strike."
کارگران خشمگین بودند و کلمهی «اعتصاب» را زیر لب تکرار میکردند.
When she saw her exam grade, she began to mutter.
وقتی که نمرهی امتحان خود را دید، شروع کرد به غرولند کردن.
the mutterings of the distant clouds
غرش ابرهای دوردست
the muttering of the waves on the rocky shore
هیاهوی امواج بر ساحل سنگی
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «mutter» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/mutter