گذشتهی ساده:
croakedشکل سوم:
croakedسومشخص مفرد:
croaksوجه وصفی حال:
croakingشکل جمع:
croaksصدای غوک یا وزغ، صدای کلاغ، غارغار کردن، چون غوکیا قورباغه صدا کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Last night the ravens croaked all night.
دیشب کلاغها دائم قارقار میکردند.
A frog was croaking in the distance.
قورباغهای از دور غوغور میکرد.
The old man croaked: "bring the breakfast!"
پیرمرد خسخسکنان گفت: «صبحانه بیار!»
Before he croaked, he opened his left eye.
پیش از آن که جانش بالا بیاید چشم چپش را باز کرد.
His voice was a weak croak.
صدایش تبدیل به خسخس خفیفی شده بود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «croak» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/croak