گذشتهی ساده:
groanedشکل سوم:
groanedسومشخص مفرد:
groansوجه وصفی حال:
groaningناله، فریاد، گله، شکایت، ناله کردن، نالیدن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
to groan with pain
از درد نالیدن
The gate turned groaning on its hinges.
درب خشخشکنان بر پاشنه چرخید.
They groaned under the yoke of the dictator.
آنان در زیر یوغ دیکتاتور ستم کشیدند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «groan» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/groan